سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که ساعتی بر خواری فراگرفتن شکیبایی نورزد، همواره در خواری نادانی باقی بماند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
نوای دلنشین
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گفتگو با عبدا... سهرابی، استاندار استان مرکزی

 استاندار مجاهد

«اولین مسئول در دولت نهم و نخستین استانداری هستید که بالاترین درجه بسیجی یعنی «مجاهد» را به جنابعالی اعطا می کنم.» این جمله بخشی از صحبت های سردار سرلشکر صفوی بود، وی پس از سخنرانی در روز 22 بهمن 1385 درجمع راهپیمایان شهرستان اراک، در مراسمی با حضور نمایندگی ولی فقیه، مسئولان و فرماندهان استان مرکزی درجه «مجاهد» را به عبدا... سهرابی استاندار استان مرکزی اعطا کرد. این موضوع ما را برآن داشت تا گفتگویی با عبدا... سهرابی داشته باشیم و با نحوه همکاری و حمایت وی از بسیجیان بیشتر آشنا شویم. پیگیریها زود نتیجه داد و موفق شدیم در حاشیه همایش استانداران سراسر کشور به گفتگو با وی بنشینیم، آنچه می خوانید ماحصل نشست صمیمی ما با آقای استاندار است.

¤ آقای استاندار از چه زمانی عضو بسیج شدید و مهمترین فعالیت جنابعالی در چه زمینه هایی بوده است؟
در ابتدا خدا را شاکرم که توفیق داد امروز با یک هفته نامه ای به نام زیبای صبح صادق که از مجموعه نشریات فرهنگ اسلامی ناب است صحبتی داشته باشم. جا دارد از مجموعه تلاش مسئولان آن که به بسیجی و تفکر آن - که همان فرهنگ علوی وسیره نبوی است- اهتمام دارند تشکر کنم.
در سن 19 سالگی و اواخر سال 59 بود که با شکل گیری بسیج فضایی در غرب تهران حاکم شد که من هم در پایگاه ولی عصر در ناحیه 1 سپاه منطقه 2 تهران افتخار عضویت پیدا کردم و بلافاصله در بخش گزینش بسیج مشغول به کار شدم. بعد از مدت کوتاهی به علت دلسوزی، علاقه مندی و وقت گذاری و ذوق و شوق وصف ناپذیری که به فضای تفکر امام و انقلاب ایجاد شده بود به ناحیه یک سپاه آمدم و مسئولیت لجستیک ناحیه را به من واگذار کردند. امروز بسیج بسیار پیشرفت کرده و امکانات، جاذبه ها، شرایط، اعتبارات الان دولت به صورت جدی به دنبال توسعه فرهنگ و تفکر بسیجی است.
یادم می آید در آن زمان یک ماژیک که به پایگاه بسیج می دادند سراز پا نمی شناختیم. در آن زمان می خواستم برای بچه ها لباس نظامی تهیه کنم، 6 ماه رفتم و آمدم تا از وزارت بازرگانی مجوز 1500 متر پارچه سبز رنگ از کارخانه فخر کاشان به من دادند. ما آنقدر خوشحال بودیم که انگار یک فتح المبین انجام داده ایم.
در سال 1361 کارمند وزارت اقتصاد و دارایی شدم و با فاصله کوتاهی جانشینی معاون وزیر دارایی در امور دفاعی به من داده شد. بعد از یک مدت کوتاه از وزارت اقتصاد دارایی به سپاه غرب تهران مامور شدم و مسئولیت لجستیک غرب تهران را به من محول کردند. در آن زمان مسئولیت تدارکات 600 پایگاه بسیج غرب تهران را به من سپردند. بعد از مدتی به واحد امداد جنگ به وزارت سپاه منتقل شدم و مستقیم با آقای رفیق دوست، وزیر سپاه کار می کردم. هم نماینده وزیر دارایی درکالاهای قاچاق، متروکه و بلاصاحب و هم نماینده وزیر سپاه در پشت صحنه و نماینده وزیر دارایی در روی صحنه بودم. یعنی از هر دو طرف، امکانات می گرفتم و به قرار گاههای مختلف جبهه های جنگ ارسال می کردم.
در دوران دفاع مقدس توفیق داشتم در یگان های مختلف رزم مخصوصا در لشکر 27 محمد رسول الله(ص) حضور یابم. در زمانی که اعزام های طرح لبیک یا خمینی مطرح بود در سال 63 مدتی مسئولیت تامین طرح لبیک بامن بود. در سال 1365 در عملیات والفجر 8 مسئولیت پشتیبانی تدارکات لشکر 27 را برعهده داشتم. مدتی نیز با سردار کوثری در واحد مخابرات لشکر 27 مشغول بودم و در عملیات مرصاد شرکت فعال داشتم. در مجموع 24 ماه به طور متناوب در یگان های رزم توفیق خدمت داشتم.
در سال 64 برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شدم. بسیج دانشگاه آزاد را نیز راه اندازی کردم با حضور سردار افشار ودکتر جاسبی که جا دارد از این دو بزرگوار که در آن زمان خیلی ما را کمک کردند تشکر کنم.
در سال 68 به وزارت خارجه منتقل شدم، در آن جا در ابتدای کار مشاور قائم مقام وزیر خارجه آقای بشارتی بودم و لشکرها را پشتیانی می کردم و کمک هایی را که از خارج کشور می دادند به یگان های مختلف از جمله لشکر 27 محمد رسول ا... (ص) و لشکر 10 سیدالشهدا می فرستادم. بعد از ورود به وزارت خارجه ناخواسته فرماندهی بسیج وزارت خارجه را نیز به نام ما حکم زدند. در آن جا خودمان را کشیدیم در حوزه سیاسی که فرهنگ بسیج را در امور خارجه ترویج بدهیم. چون فکر می کنم بزرگترین وظیفه ماموریتی همه ما به عنوان نیروهای بسیجی ترویج تفکر بسیجی است و آن هم جز باتوکل بر خدا و خلوص بچه های رزمنده، امکان پذیر نیست.


¤ درجه مجاهدی که بالاترین درجه بسیجی است به جنابعالی اعطا شد. در خصوص ماجرای اعطا و سیر مراحل آن کمی توضیح دهید؟
در سال 1369 که بحث درجه بسیجی ها مطرح شد در آن زمان سراغ من هم آمدند و گفتند که چون از قدیمی ها هستید باید پرونده فعالیت های شما تکمیل شود و فعالیت های بنده در بسیج مورد ارزیابی و جمع بندی قرار گرفت و در آن زمان زمان به فعالیت های من 724 امتیاز داده شد. در سال 75 بود که فرمانده وقت کل سپاه سرلشکر پاسدار دکتر محسن رضایی در سالن وزارت کار می خواستند به سه نفر در تهران درجه مجاهدی را اعطا کنند. در آن جا همه فرماندهان تهران نیز حضور داشتند. بنده در آن زمان مسئول دفتر وزیر کشور بودم. احساس کردم که در آن جلسه ریا هست و به همین علت آرام از جلسه خارج شدم. بعد به آن دو نفر درجه اعطا شدو 10 سال بعد یعنی در تیرماه سال جاری دوباره پرونده مرا پیگیری کردند و این درجه را به بنده دادند ولی حکم آن از سال 72 بوده که امیدوارم لایق این عنایت فرمانده کل قوا و بسیج و سپاه بوده باشم و بتوانم حرمت آن را حفظ کنم. یعنی با 13 سال ارشدیت درجه بسیجی را که درجه مجاهدی هست در روز 22بهمن سال جاری از دست فرمانده کل سپاه دریافت کردم.

¤ فکر بسیجی شما چه تاثیری درمدیریت کلان استان مرکزی داشته است؟
بیش از 97 درصد مدیران استان انسا ن های بومی و بسیجی هستند و یک آهنگ بسیار بالایی برای خدمت به مردم جذب شده. مدیران امروز ما در سطح استان حداقل کاری که می کنند آن است که در روز 15 تا 18 ساعت کار انجام می دهند. اولین کاری که کردیم برگزاری جلسه اخلاق برای مدیران استان بود. دو هفته یک بار با امام جمعه مرکز استان، نماینده ولی فقیه جلسه اخلاق داریم، از قم شخصیت هایی را دعوت می کنیم و خیلی استقبال خوبی هم شده است. نماز جماعت مدیران را هر سه شنبه در یکی از دستگاه ها، در یک مسجد، پادگان، مصلا، ادارات، نیروی انتظامی، سرتقاطع برگزار می کنیم. خوشبختانه کار فرهنگی جدی در سطح استان شروع شده و اولین حرکت ما هم برگزاری سالگرد شهادت امام صادق (ع) درمرکز استان بود 900 هیئت آمدند به میدان، آیت ا... مصباح یزدی را از قم دعوت کردیم. در آن روز با حضور بیش از 130 هزار نفر نماز جماعت برگزار شد.

¤ در پروژه های سازندگی چطور؟
اقدامات ما بیشتر در بخش کشاورزی و روستایی است چون 36 درصد جامعه ما روستایی است، یکی از کارهایی که به طور جدی دنبال آن هستیم این است که خدمات دولت را به روستا ببریم که بسیج سازندگی هم در این راستا به ما کمک می کند.
در همین دهه فجر امسال در سطح استان مرکزی 435 پروژه با هزینه ای بالغ بر 726 میلیارد ریال را به بهره برداری رساندیم. چندین پروژه بسیار مهم هم داریم که اولین آن بزرگترین کارخانه سیمان کشور است که ظرف یک ماه آینده به بهر ه برداری می رسد. این کارخانه با 300 میلیارد تومان سرمایه گذاری بخش خصوصی ساخته شده و روزانه توانایی تولید 7500 تن سیمان را دارد. تامین آب شهر اراک مهمترین پروژه ای است که در مرکز استان در دست اقدام داریم. احداث «سد کمال صالح» از سال 79 به دستور مقام معظم رهبری آغاز شده ولی به دلایلی به ثمره نرسیده، اتمام این پروژه را در دستور کار داریم و امیدواریم در خرداد آینده آب از سرشاخه های مسیر 85 کیلومتری وارد لوله های شهر شود و تا پایان سال 86 احداث و آب گیری این سد به اتمام برسد. بیش از 50 سال است که مردم شهر اراک به انتظار آن نشسته اند. این بزرگترین اقدام انقلابی دولت نهم است.
دوم: بحث آلودگی هوا است که با انجام فعالیت های مختلف مثل قراردادن فیلتر بر روی کارخانه ها مانند کارخانه آلومینیوم که بیشترین آلودگی را دارد و همچنین تصمیم داریم در اسرع وقت با جایگزین کردن کارخانه های جدید این آلودگی را مهار کنیم. خوشبختانه سازمان مدیریت، وزارت صنایع کشور و معاونت اجرایی رئیس جمهور همه آمدند و به شدت پیگیر هستیم که آلایندگی را کنترل کنیم. بیشترین فعالیت ما عمرانی است و ما به فضل الهی در این 10 ماهه اخیر بیش از 300 کیلومتر راه روستایی کشیدیم.

¤ در بحث اشتغال چه اقداماتی انجام داده اید؟
با موضوع اشتغال و مسائل جوانان که امروزه دغدغه اصلی مقام معظم رهبری است، نیز کنار آمده ایم. به دلیل اینکه استان مرکزی یک استان سنگین صنعتی است و 1880 کارخانه بزرگ و کوچک در سطح استان فعالیت دارند. 164 هزار مهندس وکارگر درحال فعالیت هستند و طی یک سال اخیر بیش از 14 هزار و 196 نفر در سطح استان جذب کار شده اند.
رشد بیکاری در استان مرکزی براساس آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 12 درصد بوده و امروز به زیر 10 درصد رسیده است. در طول 13 ماه گذشته دولت از محل بنگاه های کوچک زود بازده 140 میلیارد تومان به استان مرکزی اختصاص داد ولی امسال به دلیل شتابی که داشتیم 400 میلیارد تومان اختصاص دادند. یکی دو ماه اخیر وقتی وزیر کار و امور اجتماعی به استان آمدند فرمودند: شما از حیث میزان معرفی پرونده برای ایجاد اشتغال درکشور مقام اول را دارید و 200 میلیارد تومان هم اضافه اعتبار به ما دادند که همان، سیاست های تشویقی است.
امروزه کشاورزی ما زبانزد خاص و عام شده و در سال جاری درآمد ریالی بخش کشاورزی استان مرکزی 755 میلیارد تومان بود. بیش از 426 هزار تن فقط برداشت گندم بوده یعنی 28 درصد افزایش و علت آن هم اول عنایت خداوند، دوم همت کشاورزان و سوم هم کمکی بود که دولت برای اولین بار در طول تاریخ بعد از انقلاب انجام داد و آن هم این بود که حداکثر زمانی که پول گندم کشاورز را پرداخت کردیم 30 ساعت بود. ما 95 میلیارد تومان به مردم پول پرداخت کردیم.

¤ آقای استاندار به نظر جنابعالی برای ترویج هر چه بیشتر تفکر بسیجی در جامعه چه باید کرد؟
یک ماموریت خطیر که امروز در کشور داریم، بحث خدمت به مردم با تفکر بسیجی است که ما یک مقدار از این موضوع غافل شده بودیم. البته نمی خواهم کسی را محکوم کنم ولی فکر می کنم خود ما هم یک مجموعه توانمندی هایی برحسب تجربه و اخلاصی که به حرمت بچه ها و خون شهدا بدست آورده بودیم، نتوانستیم به دیگران منتقل کنیم. البته این کار نیاز به یک سازو کار جدی داشت که متاسفانه انجام نگرفت! یادم هست اولین سالی که مقام معظم رهبری بر اداره سکان کشور نشستند یک تعدادی از بچه های خوب جنگ وسپاه را صدا کردند و فرمودند بروید روی بحث ثبت وقایع جنگ و خاطرات دفاع مقدس کارکنید که حتی 200 میلیون تومان هم برای این کار اعتبار گذاشتند. البته کارهای زیادی هم انجام شد ولی متاسفانه باید اعتراف کنیم که خیلی کارها انسجام ندارد. ما باید این فضا را ایجاد کنیم که بچه های دفاع مقدس یک ساز و کاری داشته باشند، که همین جمع آوری خاطرات و مستندسازی بهترین هنری است که مطبوعات ما مخصوصا آن هایی که فکرشان، روحشان و دلشان با انقلاب و ولایت است، انجام می دهند
خوشبختانه بعضی از روزنامه ها و هفته نامه ها به این مسائل می پردازند زیرا اگر امروز ایران اسلامی در دنیا جایگاهی دارد و در مذاکرات مختلف اعم از سیاسی و هسته ای با قدرت و توان مذاکره می کند و امروز رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی موضع گیری قاطعانه دارند، ناشی از همان تفکر بسیجی است.همان چیزی که امام به ما یاد داد، همان چیزی که شهدا به ما سپردند و ماامروز وارثان این فرهنگ غنی هستیم.

¤ از زمان جنگ ودوران دفاع مقدس چه خاطر ه ای دارید؟
در سال 1364 در عملیات والفجر8 در جزیره فاو بودیم. روز ولادت حضرت امیر (ع) بود. یکی از بچه های وزارت اقتصاد دارایی که ممیز مالیاتی بود. مامور کردم و گفتم شما هر راکتی که از قبل حمله هوایی انجام می شود و در شهر فاو به زمین می خورد و منفجر می شود را ثبت کنید. در آن روز 34 اسکاتران به فاو حمله کردند و در یک روز 300 راکت منفجر شد، به غیر از راکت هایی که در گل فرو می رفت و منفجر نمی شد. چون بعد از اینکه ما جزیره را گرفتیم عراقی ها آب بستند به جزیره و نصف جزیره را پر از آب کردند و بخش اعظم این راکت ها در گل فرو می رفت. نزدیک غروب بود به من اطلاع دادند که تعدادی از بازاریان تهران برای شما کمک آورده اند و هرچه ماگفتیم که وضعیت خوب نیست ولی اصرار کردند و ما هم گفتیم بیایند. من ماشین فرستادم کنار اروند، آخرین لحظه هواپیماهای نظامی عراقی آمدند و اسکله های یگان رزم ما را با زباله و الوار با هواپیماهای 130c خراب کردند. آخرین حمله زمانی بود که مهمان های بازاری ما رسیدند آن جا ما دیدیم هیچ گونه امکاناتی نداشتند و در همان لحظه یک هواپیمای عراقی آمد و آنقدر پایین بود که من توانستم نوشته های زیر آن را بخوانم بعد یک راکت در 30 متری ما به زمین خورد. چند لحظه بعد که بچه های (ش.م.ر) اعلام کردند شیمیایی زدند ما همه ماسک هایمان را به مهمانان دادیم وخودمان هم یک بخاری علاء الدین آوردیم وصورتمان را بالای آن قرار دادیم که شیمیایی نشویم ولی بازهم تعدادی از بچه ها شیمیایی شدند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نوای دلنشین ( دوشنبه 86/1/20 :: ساعت 4:1 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شهید آشنایی که نمی‏شناسیمش/کوچکترین ژنرال مین روب دنیا
قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
توسعه کیفی بسیج
سر مقاومت
نقش مرجعیت در بسیج مردمی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 57
>> مجموع بازدیدها: 157153
» درباره من

نوای دلنشین
نوای دلنشین
بسم الله الرحمن الرحیم هر آنچه به بسیج و بسیجی مربوط می‏شود را در این وبلاگ خواهیم آورد. شما هم ما را یاری کنید.

» فهرست موضوعی یادداشت ها
مصاحبه[20] . خطه خورشید[13] . یادداشت[12] . گزارش[11] . نمونه‏ها[9] . خبر[7] . سخن بسیجی[7] . مقاله .
» آرشیو مطالب
خطه خورشید
نمونه‌ها
یادداشت
مصاحبه
خبر
گزارش

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
اسناد افتخار

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان




» طراح قالب