سردار محمد فرهادی
وقوع انقلاب اسلامی ایران، حتی به گفته آنان که روی خوشی بدان نشان نمی دهند، دگرگونی شگرفی نه تنها در ایران بلکه در سطح منطقه و جهان ایجاد نمود. پیام انقلاب اسلامی چنان رسا و گسترده و سریع در گوشها پیچید که از همان روز نخست مستکبران جهان را به واکنش و هراس واداشت. در تاریخ نمونه ای ندارد که حکومت نوپایی آن گونه مورد هجمه و حمله همه جانبه دشمنانش قرارگرفته باشد. اکنون پس ازسپری شدن سه دهه از انقلاب اسلامی ایران و تثبیت نظام «جمهوری اسلامی» دشمنی ها نیز فزونی یافته است، اما راز نهفته در این دشمنی ها چیست؟ چگونه است که این گونه با تمام توان علیه «جمهوری اسلامی» فعالیت می کنند؟ چرا با تمام قدرت و ثروت ظاهری که دارند ایران اسلامی را برای خود تهدید می شمرند؟ درگفت وگو با سردار «محمدفرهادی »، جانشین معاون هماهنگ کننده نیروی مقاومت بسیج این پرسشها را بررسی نموده ایم.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نوای دلنشین ( شنبه 86/11/13 :: ساعت 6:0 صبح )
مهدی بهشتی نژاد
صدور فرمان تشکیل ارتش 20 میلیونی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و فاصله کمی بسیج ( حدود12 میلیون نفر) تا نقطه مطلوب انتظارات جامعه و مسئولان را به گونه ای رقم زده است که گویی مسئولان و متولیان بسیج می بایست پاسخگوی برآورده نکردن خواست حضرت امام (ره) باشند در حالی که راه برون رفت از وضعیت فوق را رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 5 آذر 1386 بخوبی تبیین فرمودند و آن تقدم توسعه کیفی بسیج بر کمیت آن است. زیرا راه رسیدن به رشد و توسعه کمی بسیج از توسعه کیفی گذر می کند. معظم له در فرازی از سخنان خویش فرمودند:« هر چه می توانید کیفیت خودتان را بالا ببرید تا بتوانید بر روی فضای عمومی جامعه اثر بگذارید و جوان های بیشتر و مجموعه های بیشتری را به آن مرکزیت اصولی و آرمانی نزدیک کنید. مجموعه های مردمی بسیج باید فکرشان این باشد. مدیران و اداره کنندگان و سرپرستان بسیج باید همین را فکر کنند.» شاخصه های کیفی الزاما مواردی هستند که هر انسان منصفی آثار و نتایج آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود و جامعه و همچنین اثرگذاری آن را برتحولات جهانی و معادلات نظام سلطه بخوبی احساس می نماید. بروز و ظهور توسعه کیفی «در میدان علم، در میدان دین، در میدان جهاد، در میدان حضور سیاسی، در میدان نشان دادن اقتدار و نشاط به چشم های حیرت زده و دلهای ناباور دنیا.» امری است که به خاطر آنها رهبر معظم انقلاب خداوند را سپاسگزار و قدردان بسیج گردانیده است. ترسیم چارچوب بسیج و همانندسازی آن با واژه انقلاب از جمله این که بسیج از جنس انقلاب است حاکی از توجه ویژه به کارکردهای کیفی بسیج می باشد. در واقع بسیج از نظر ایشان «پوشش و قالبی است که بهترین جوانان این کشور برای رسیدن به آرمانهای بلند این ملت بزرگ می توانند در زیر این پوشش گردهم آیند و جمع شوند.» بسیج گسترده در تمام عرصه های زندگی است بنابراین پیشرو بودن بسیج در امر سازندگی ، مددرسانی، تحقیقات، انرژی هسته ای، موسسه رویان، مدیریت کلان کشور، سازش ناپذیری با دشمنان و تسلیم نشدن در برابر نظام سلطه، ایستادگی و مقاومت، دست نکشیدن از آرمانها، اسیر جوسازیها نشدن، نلرزیدن در مقابل بازیهای سیاسی معمول و مرسوم دنیا و عدول نکردن، دلگرم کردن ملت ها و امتهای اسلامی همگی شاخصه های توسعه کیفی است که به زعم رهبر فرزانه انقلاب می تواند توسعه کمی بسیج را نیز به همراه بیاورد. مهم هدفگذاری است که بیش از این در سیاستگذاریها و راهبردهای بسیج می بایست زاویه دید همان زاویه ای باشد که معظم له برآن تاکید فرمودند. خود این فهم و بصیرت نافذ که بسیج باید راه رشد وتوسعه خود را از چه کسی دریافت نماید از مهمترین مشکلات دشمنان بسیج و رهبری می باشد. بنابراین فهم نافذ بسیج از جمله شاخصه های مهم مقوله توسعه کیفی است که خود سرآمد همه شاخصه ها است.
یکى از اعضاى سازمان بین المللى صلیب سرخ به اردوگاه اسراى ایرانى در عراق آمد. در یکى از دیدارهاى خود از اردوگاه موصل 4 سوالى را مطرح کرد که پاسخ به آن رمزگشاى سر مقاومت آزادگان و ماندگارى و جاودانگى خط سرخ تشیع در طول تاریخ است.
عضو هیات صلیب سرخ پس از بارها ملاقات با آزادگان این بار با حیرت از جمع آزادگانى که دور او حلقه زده بودند، پرسید: رمز نشاط و سر زندگى و روز افزون شما اسراى ایرانى در چیست؟ او گفت: من از اکثر اردوگاههاى اسراى جنگى و حتى زندانها در کشورهاى مختل بازدید کرده ام و با توجه به تخصصم (روانشناس)روى آنها مطالعه کرده ام و امروز تحقیقا به شما مى گویم که اسراى ایرانى با همه اسرا و زندانیانى که من از نزدیک دیده ام تفاوت اساسى دارند. همه آنها پس از مدتى دچار مشکلات جدى روحى و روانى مى شوند که نهایتا برخى دست به خودکشى مى زنند، عده اى با علم به عدم موفقیت بارها اقدام به فرار مى کنند تا اینکه بالاخره توسط نگهبان کشته شوند. فساد جنسى در تمام این زندانها یک اپیدمى محسوب مى شود. اما شما گویا از جنس دیگرى هستید. هر بار که من به دیدار شما مى آیم با نشاط تر و مصمم تر از قبل شما را مى بینم. من در حیرتم که چه عاملى شما را در مقابل مشکلات اسارت چنین مقاوم و شکست ناپذیر ساخته است.
بچه ها پاسخ لازم را به آن سوئیسى دادند هر چند که همچنان آثار حیرت از چشمان او خوانده مى شد. آرى پاسخ آزادگان یک کلمه بود؛ «ایمان» ایمان رمز پایدارى ما است. ایمان به خدا. خدایى که از رگ گردن به آدمى نزدیک تر است. خدایى که در همه حال انیس و مونس بنده خود مى باشد. ما یقین داشتیم که خداى ما همان خداى حضرت یوس است که او را در چاه و زندان تنها نگذاشت. ما ایمان داشتیم که خدا از بین بندگان خود ما را برگزیده است تا در کوران ابتلائات براى میدانى بزرگ تر آبدیده و ورزیده نماید.
گفتاری از یعقوب توکلی
«الیوم استعمال تنباکو بنحو ای کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است.» همین نیم سطر طومار استعمار را در ایران درهم پیچید و جنبش تنباکو نقطه عطفی در تاریخ ایران زمین شد نوشتار پیش رو گفتاری از استاد «یعقوب توکلی»، پژوهشگر تاریخ است که درگفتگویی چهار ساعته با صبح صادق نقش مرجعیت شیعی در بسیج مردمی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. وی هم اینک استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران و در دروس خارج فقه آیت«ا... استادی نیز شرکت می کند. وی همچنین در درس آیات عظام خامنه ها ی، فاضل لنکرانی، هاشمی شاهرودی ومکارم شیرازی نیز شرکت داشته است. این جانباز جنگ تحمیلی تألیفات متعددی نیز در زمینه تاریخ معاصر ایران دارد که جدید ترین آن احیای یکی از آثار شهید مدرس است که پس از 60 سال صورت گرفته است؟ آنچه دراین مقال می خوانید خلاصه و اجمالی است از آن گفتگوی طولانی که به زودی تفصیل آن منتشر می شود. ان شاءا...
با مطالعه در تاریخ ائمه اطهار (علیهم السلام) مشاهده می شود آنها از حیث دسترسی مردم به ایشان تا یک زمانی نوعی آزادی عمل داشتند و ارتباط بین امام و مردم برقرار بود. در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) با توجه به بحران حکومت و کشمکش بین امویان وعباسیان، و با درایت ائمه شاهد شکل گیری کانون پرورش دانشمندان و فقهای دینی مبتنی بر نگرش روایی و فقهی اهل بیت در جهان اسلام هستیم. دراین زمان شخصیت های بزرگی رشد و پرورش می یابند که خودشان توان ایجاد یک کانون فقهی ومذهبی را دارند. آنچنان این توان زیاد می شود که پس از مدت کوتاهی اولین حکومت شیعی در مراکش، دراوج خلافت عباسیان- خلافت هارون الرشید- تأسیس می شود. با تثییت مجدد قدرت عباسیان محدودسازی علیه ائمه بیشتر می شود و در زمان هارون الرشید با زندانی کردن امام هفتم (ع) این قضیه شدیدتر می شود. از زمانی که امام در زندان بود جمعی از تحصیل کردگان به رهبری امام رضا(ع) به وکالت از ناحیه امام مأمور شدند و آرام آرام پدیده وکالت در جهان تشیع گسترش پیدا کرد.
با این حال تا زمان امام جواد (ع) شاهد این مسئله هستیم که ایشان آزاد است و در بغداد ارتباط گسترده با مردم دارد. اما بعد از این در دوران امام دهم وضع متفاوت است.
امام هادی(ع)، به لحاظ میزان قدرت سازماندهی برجسته ترین شخصیت زمان خود می باشد. در واقع پیوند تشیع با مقوله مرجعیت حاصل تلاشهای امام هادی است که شبکه وسیع از اقتدار شیعه را در سراسر جهان اسلام ایجاد کرد. از این روست که بعد از مسئله غیبت، شیعه با بحران رهبری روبه رو نمی شود. برای اینکه با نقش امام هادی(ع) بیشتر آشنا شویم باید توجه کرد که آن زمان خشن ترین و بی منطق ترین خلیفه یعنی متوکل در جهان اسلام حاکم است وامام نیز به شدت تحت مراقبت است اما با این حال شخصیت هایی مانند حضرت عبدالعظیم در جهان اسلام وارد شدند. بعد از آن مثلا فرادی مثل شیخ کلینی ظهور کردند. در زمان امام حسن عسگری(ع) توضیح هایی برای برخی علما فرستاده می شود ودر واقع این ها از نمایندگان امام و مراجع اولیه هستند. این بحث در زمان غیبت صغری با نواب خاص پیگیری می شود، منتهی هنوز دسترسی به امام دچار انقطاع کامل نشده است. بعد از نواب خاص است که شخصیتهایی مثل شیخ مفید یا شیخ طوسی، سیدرضی، علامه حلی و ... بعنوان نائب عام امام پاسخگوی مردم هستند. متأسفانه پدیده فقاهت در جامعه به خوبی معرفی نشده است. حتی این ضعف در جامعه تخصصی ما نیز وجود دارد. مثلا فقیه بزرگی مانند خواجه نصیر در جریان پدیده بسیار خطرناک حمله مغول و حمله اسماعیلیه از طرف دیگر با درایت و تدبیر هر دو را دفع می کند.
واقعیت تاریخ ایران این است که فقها، ایران را حفظ کردند و نگه داشتند برای اولین بار، در تاریخ در مقابل مغول فقهای عارف شیعی از علمای مازندران قیام کردند و سربداران را تشکیل دادند و شهید اول را به ایران دعوت کردند تا نقش مرجعیت و رهبری را به عهده گیرد. با توجه به شرایط خاص جبل عامل شهید اول کتاب لمعه را به عنوان رساله علمیه می نویسد و جالب است اولین رساله علمیه ایران توسط یک عالم و فقیه لبنانی نوشته می شود یعنی در مرجعیت جغرافیایی مرز مطرح نیست.
نکته حائز اهمیت اینجاست در طول تاریخ که بحث از بسیج مردم توسط علما مطرح می شود، یک حرکت مومنانه است نه سیاست مدبرانه و متوقعانه و همراه با اجبار واکراه در دوران صفویه نیز علما نقش بسزایی ایفا کردند. جریانی که به این تشخیص رسید که جامعه ایران را تبدیل به یک جامعه متمرکز بکند یک جریان شیعی با رهبران روحانیت است. از این رو علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری داشتند و این افتخار بزرگی است که در این شرایط اروپا در قرون وسطی دست و پا می زند، در حالیکه پای حاکمیت ایران را دانشمند ترین و با تقوا ترین شخصیت امضا می کند.
اخیرا کتابی در آمریکا منتشر شده است با نام «شیعیان فراموش شده» که بحث آن از مرجعیت است. چرا برخی از انسانها تا این حد مورد محبت قرار می گیرند؟ این چه قدرتی است؟
واقعیت مسئله این است که راز موفقیت، قدرت وشهرت و امکانات نیست آنچه برای مرجعیت قدرت و اعتبارآور است، میزان امتناع واقعی مرجع از دنیاست حتی توجه تصنعی برای رسیدن به مسئله مرجعیت جواب نخواهد داد و یک تقوای علمی و عملی حقیقی می خواهد. یعنی اگر مرجعی بین مردم برای رسیدن به قدرت دست و پا بزند جامعه او را رها می کند تفاوت اساسی و ساختاری در بحث مفهوم قدرت مرجعیت و قدرت سیاسی در این است که در قدرت سیاسی همه ابزار وامکانات در مسیر تثبیت قدرت بکارگیری می شود اما در بحث مرجعیت هرچه امتناع دنیوی بیشتر باشد اعتقاد و اعتماد عمومی به آن ها بیشتر است.
مسئله اساسی دیگر در رابطه مردم بامرجعیت، «اخلاص حداکثری» و وجود زیبایی های اخلاقی در مراجع است که مردم به خوبی آن را حس می کردند، ادب نسبت به مردم نهایت دقت در حفظ بیت المال، دلسوزی برای محرومان، فقدان تکبر و تفرعن و تعبد و تعهد عمیق آگاهانه نسبت به میراث دینی در رفتار مراجع شیعی به طرز عجیبی مشهود است. همچنین ترس و تقوای الهی درونی است. انسان غیرمتقی نمی تواند با تبلیغ خودش را در قلوب انسانهای دیگر به طور طولانی جا دهد.
این خصوصیات سبب می شد مردم خالصانه به مراجع روی آورند.
در دوره ای با ظهور پدیده اخباری گری قدرت مرجعیت کاهش یافت و کشور ایران قدرت اساسی خود را از دست داد و باعث ظهور پدیده نادریسم در ایران شد. نادرسیم در واقع ترجمان سکولاریسم در ایران است و با شروع مبارزه با اخباری گری دوران جدید برای مرجعیت آغاز شد. به گفته برخی همچون حامد الگار نقطه آغاز جریان انقلاب اسلامی و تحول سیاسی درایران است. قدرت گرفتن مجدد مرجعیت این بار با دوره صفویه متفاوت بود. این بار مرجعیت هم پیوند قدرت نیست بلکه متعارض با قدرت است. در این هنگام نظریه جدیدی توسط ملااحمد نراقی بیان شد که تمام بدبختیهای ما این است که پادشاهی بر ما حاکم است که بی سواد و جاهل است. به اعتقاد او عظمت و پیشرفت اسلام در حکومت علماست.
بعد از شیخ انصاری که مرجع جهان تشیع بود میرزای شیرازی تقریباً سازمان یافته ترین سیستم مرجعیت را سازمان دهی کرد. میرزای شیرازی در شرایط شناسی بسیار قوی بود و بسیاری از حقایق را به خوبی تشخیص می داد. اگر دارای قدرت مکاشفه نبود اما حداقل قدرت خلاقه ای بود که افراد را درک می کرد. از این رو تبدیل به یک کانون قدرت بسیار قابل توجهی شد.
در آن زمان یک توطئه اقتصادی جهانی توسط دولتمردان غربی به خصوص انگلیس شکل گرفت که اقتصاد کشورهایی همچون ایران را به سمت اقتصاد تک محصولی پیش برد. مثلاً در سودان پنبه، برزیل قهوه، باکو شکر و ... کالایی که دارای مصرف مداوم نبود و شکم مردم را سیر نمی کرد و در هیچ جا غله کشت نکردند. این مدل به عنوان یک پروژه جهانی بجز ایران در سراسر جهان اجرا شد. بازار وعلما متوجه شدند که اقتصاد ایران به علت وابستگی و به انحطاط است و یک وحدت میان بازار و مراجع به وجود آمد. صاحبان اقتصاد در سایر کشورها هم متوجه خطر غرب شده بودند اما قدرت تجمیع مردم وبسیج مردمی را برای مقابله با آن نداشتند درحالیکه در ایران یک جنبش عمومی از سوی کشاورزان، تجار وحتی داخل دربار علیه این توطئه اقتصادی به وقوع پیوست.
البته مسائل اخلاقی و فرهنگی را هم باید اضافه کنیم. دههاهزار نیروی انگلیسی وارد ایران شدند که طبیعتاً فقط به کار اقتصادی مشغول نمی شدند و مردم نیز به حضور فرنگیان درایران بسیار حساس بودند چرا که هندوستان در یک فرآیند 80 ساله این چنین توسط انگلیسی ها فتح شد و با افزایش تعداد نیروهای انگلیسی در ایران سرنوشتی همچون هند برای ایران دور از انتظار نبود.
بعد از ماجرای تنباکو (1270 ه .ش) مرجعیت دوران جدیدی را آغاز کرد.
دوره ای جدید در تعارض با حاکمیت که گاه برای رسیدن به اهداف نیاز به دخالت در امور سیاسی و گاه نیاز به سکوت داشت. در این دوران نظریه حاکمیت انسان کامل بعنوان جانشین امام زمان(عج) و حکومت مبتنی بر علم و تقوا و فضیلتهای اخلاقی پررنگ تر شد تا اینکه توسط حضرت امام خمینی (ره) نظریه ولایت فقیه اجرایی و عملیاتی گردید.
شیعیان هم اینک باید نهایت تلاش خود را در حفظ این مسئله بکار گیرند. وقتی مرجعیت با قدرت پیوند خورده است باید با وسواس و دقت مومنانه از آن مراقبت و حراست کنند تا به شبهه آلودگی قدرت مبتلا نشود.
تاکنون رهبری وآگاهی علما بوده که کشور را درمسیر رشد و توسعه همه جانبه قرار داده است.
ماجرای تنباکو ثابت کرد مرجعیت شیعه مرزبردار نیست و مکان نمی شناسد. آیت الله میرزاحسن شیرازی درعراق تحت حاکمیت عثمانی ها بود ودر شهر سامرا که دوست داران اهل بیت بسیار کم بودند. با این حال از فعالیت وتلاش خود دست برنداشت. مانند مبارزات حضرت امام (ره) و یا حضور و نقش بسزای آیت الله سیستانی در عراق نشان از این دارد که مرجعیت شیعی در دنیا ظرفیتی فراتر از زمان ومکان و رهبری دیگر مکاتب و مذاهب را دارد که به ابزارهای مادی نیاز ندارد. ولایت و مرجعیت کانون اسلام است و حفظ آن به گمانم از حفظ کردن چشمهایمان ضروری تر است، تا همچنان قدرتمند و غیرتمند باشیم.